نویسنده «کابوسهای درخت پرتقال» میگوید زنگ تفریحش ترجمه به ویژه ترجمه آثار کودک و نوجوان است که به هرحال جذابیت خودش را دارد و یک استراحت فکری برای او به حساب میآید که اگر آن نباشد انرژی که برای نوشتن احتیاج دارد، بدست نمیآورد.
مائده مرتضوی نویسنده رمان «کابوسهای درخت پرتقال» در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری دیباچه با اشاره به چاپ دوم این کتاب اظهار کرد: اواسط دی ماه ۹۹ این کتاب برای اولین بار توسط نشر چشمه منتشر شد و چاپ اول آن زمستان همان سال به پایان رسید. چاپ دوم آن اوایل سال ۱۴۰۰ اتفاق افتاد و از اینکه این کتاب مورد استقبال واقع شده است، خوشحال هستم.

وی با بیان اینکه در حوزه ادبیات واقعگرا نمینویسد، بیان کرد: داستانهای کوتاهی که در یک تا ۲ سال اخیر از من در روزنامهها و مجلههای مختلف منتشر شده است، بیشتر به سمت رئالیسم جادویی میرفت. همچنین همیشه یک گاردی هم در مقابل ادبیات واقعگرا و غیراجتماعی گرفته میشود که من برای چاپ «کابوسهای درخت پرتقال» بسیار استرس داشتم و منتظر بازخورد مخاطبان بودم، اما بازخوردی را که خود دوست داشتم، گرفتهام.
نویسنده رمان «کابوسهای درخت پرتقال» ادامه داد: نقدهایی برای این کتاب نوشته شده است که نشان میدهد همه مرز بین خیال و واقعیتی که من بسیار تلاش کرده بودم در این رمان به نمایش بگذارم، دوست داشتند.
مرتضوی با اشاره به اینکه پروسه نگارش «کابوسهای درخت پرتقال» طولانی بوده است، مطرح کرد: موضوعاتی که برای نوشتن انتخاب میکنم، یک سر آن در واقعیت و سر دیگر آن در خواب و خیال و رویاپردازی است. همچنین از آنجاکه رگههای کمرنگی از ژانر در کارهایم وجود دارد، باعث میشود زمان طولانی صرف کار کنم و در کل فرد سخت نویسی هستم.
وی با بیان اینکه مخاطب ادبیات ژانر کشورهای اسکاندیناوی است، تاکید کرد: درباره ژانرنویسی هم باید بگویم که در دنیا ژانرنویسی به قواعد کلیشهای پایبند نیستند یعنی در اثری که در حال حاضر به آن ژانر میگویند جنایت، اتفاقات روز و... دیده میشود، بیشتر حالت سایکودرام دارد و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است بیشتر در وجوه روانشناختی شخصیتها میگذرد.
نویسنده رمان «کابوسهای درخت پرتقال» افزود: تقریبا تلفیقی از چند ژانر را در ادبیاتی که در حال حاضر به آن ژانر میگویند، میبینیم که شامل مسایل روانشناسی، جرم و جنایت، وحشت و... میشود. نگاه من هم براساس همین موضوع بود چراکه مطالعات سینمایی و ادبی من به آن مربوط میشود و همزمان با آغاز تحقیق و نگارش این رمان درباره ژانر ادبیات کودک و نوجوان نیز تحقیق میکردم و خط فکری من به این مساله مربوط میشود.
به گفته مرتضوی، پروسه نگارش رمان «کابوسهای درخت پرتقال» و خلق شخصیتها، چون برپایه حالتهای درونی و مسایل روان شناختی بود، از او بسیار انرژی گرفته است.
وی در پاسخ به این پرسش که بیشتر به ترجمه علاقهمند است یا نوشتن رمان و داستان کوتاه، گفت: من فرد مولتی مدیایی هستم و این موارد همیشه با هم برای من تعریف شدهاند. من چند سال خبرنگار کتاب و عضوی از رسانه بودم و همیشه میگویم هر فردی یک شغل و یک رویایی دارد. شغل من خبرنگاری و روزنامهنگاری و رویایم نوشتن و ترجمه کردن بود.
این مترجم ادامه داد: زنگ تفریح من ترجمه به ویژه ترجمه آثار کودک و نوجوان است که به هرحال جذابیت خودش را دارد و یک استراحت فکری برای من به حساب میآید که اگر آن نباشد انرژی که برای نوشتن احتیاج دارم، بدست نمیآورم.
مرتضوی تاکید کرد: درباره اینکه بیشتر داستان کوتاه مینویسم یا رمان باید بگویم که زمانی که ایده برای نوشتن به ذهنم میرسد، وقتی آن را پیش میبرم متوجه میشوم که ایده، پتانسیل تبدیل شدن به داستان کوتاه یا رمان را دارد. به عنوان مثال وقتی طرح «کابوسهای درخت پرتقال» را نوشتم، آن قدر شخصیتها تار عنکبوتی رشد کردند و در داستان پیچیده شدند که تصمیم گرفتم آن را تبدیل به رمان کنم. از دل دیگر ایدهپردازیهایم نیز چند داستان کوتاه بیرون آمد که در مجلههای مختلف چاپ شد.
این نویسنده در جواب به این سوال که مخاطب امروز بیشتر مخاطب داستان کوتاه است یا رمان، اظهار کرد: برخی از افراد، داستان کوتاه خوان هستند که شاید به دلیل این است که امروزه افراد نه تنها در ایران بلکه در باقی کشورهای جهان نیز اینگونه است که حوصله افراد کم شده است، اما اینکه افراد ببشتر رمان دوست دارند یا داستان کوتاه نظر من این است که افراد علاقهمندند که خط سیر و قصه مشخصی را طی کنند.
مرتضوی افزود: مخاطب امروز بیشتر شیفته قصه است و برایش مهم نیست رمان میخواند یا داستان کوتاه. برخی از داستانهای کوتاه هم هستند که در نهایت چیزی به دست خواننده نمیدهند و پِیرنگ محکم ندارند، اما پیرنگ محکم قصه باعث میشود مخاطب آن را دنبال کند. همچنین اثر اگر یک پایش در واقعیت امروز آن باشد شاید بتواند خوانندگان بیشتری به خود جذب کند.
وی با اشاره به اینکه تشخیص ذائقه مخاطب امروز کار سختی نیست، تصریح کرد: از فهرست کتابهای پرفروشی که همه ناشران و کتابفروشیها اعلام کنند و کتابهایی که در دست مردم و یا فضای مجازی دیده میشود، میتوان متوجه ذائقه مخاطب شد که ذائقه ملت ما در حال حاضر بیشتر تحت تاثیر رمانهای خارجی پرفروش است، اما کار مهمی که ادبیات معاصر ما میتواند انجام بدهد و خبر خوب آنکه در آن مسیر هست، ذائقهسازی است.
این مترجم افزود: نویسندگان نسل پنجم که اکثرا متولد دهه ۶۰ محسوب میشوند آثاری را به نگارش درآوردند که توانستند به جوایز ادبی راه پیدا کنند، دیده شوند و مخاطب را با نوع دیگری از رمانها آشنا کند. در حال حاضر رمانهای فارسی که چند نشر بزرگ انتشار آنها را برعهده دارند اغلب در سبد کتابخوانها موجود است و همین نشان میدهد در مسیر خوبی هستیم و رمان ایرانی ادبیات امروز معاصر را به مخاطب معرفی میکنیم.
مرتضوی در پاسخ به این پرسش که ذائقه مخاطب تا چه اندازه برایش مهم است، مطرح کرد: بیشتر برایم مهم است جهان فکری ام را به مخاطب منتقل کنم و اینکه مخاطب، جهان فکری من را دوست داشته باشد و به اصطلاح دستپخت من را بچشد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه برآیند شیوع ویروس کرونا در کشور نشان میدهد اتفاق خوبی در صنعت نشر رخ نداده است، بیان کرد: در زمانهای قرنطینه ،کتابفروشیها تعطیل میشوند و بیشتر کتابخوانهای حرفهای که علاقهمند هستند کتاب را در کتابفروشی ورق بزنند، فرصت خرید حضوری را از دست میدهند. البته این بیماری باعث شد صفحه خرید و فروش آنلاین کتاب راهاندازی شود و سایتها رونق پیدا کنند، اما در کنار این موارد کتابفروشیها ضربه خوردند و برخی تعطیل کردند که از اتفاقات غم انگیز این روزهاست.
مرتضوی در پایان درباره فعالیت این روزهای خود خاطرنشان کرد: چند مجموعه در ژانر کودک و نوجوان در دست دارم و مشغول ترجمه آنها هستم که به ترتیب در کتابچه منتشر میشود. همچنین یک و سال و نیم است که درگیر مطالعه و تحقیق روی رمان سوم خود که موضوع پیچیده و متفاوتتری دارد، هستم که هنوز به نگارش رمان نرسیدهام.